خودکشی سیاسی چیست؟ / عباس عبدی

شناسهٔ خبر: 041C7420 -
خودکشی سیاسی زمانی رخ می دهد که یک سیاستمدار یا رهبر یا گروه سیاسی تصمیمی بگیرد که مطابق با عرف عقلای آن جامعه یا گروه سیاسی نباشد.

 هاناخبر ، عباس عبدی؛ خودکشی یک اقدام کاملا آگاهانه است. وقتی یک نفر با آگاهی از نتیجه، خودش را از بالای یک ساختمان به پایین پرت می کند یا وقتی که زهر می خورد یا اسلحه ای روی شقیقه خودش می‌گذارد و شلیک می‌کند می گویند خودکشی کرده است. وارد کردن این واژه به دایره سیاست را با این معنا به این سادگی ها نمی شود تصور کرد. چون به نظرم بعید است کسی در سیاست بخواهد آگاهانه دست به خودکشی بزند! اما معنای دیگری از خودکشی وجود دارد که به اعتبار آن می توانیم خودکشی سیاسی را هم تعریف کنیم. برای تقریب به ذهن، کارهایی را که مرد عنکبوتی انجام می داد در نظر بگیرید؛ اگر کسی با تقلید از مرد عنکبوتی اگر در جریان یکی از کارهایی که می کند بمیرد می کویند خودکشی کرده. درست است که او با هدف خودکشی دست به این کارها نمی زند و فرضش را بر این گذاشته که به سلامت از این اقدام بیرون می آید، اما عرف بیرونی و افکار عمومی زمانی که به این ماجرا نگاه می کند و کسی را می بیند که مهارت انجام این کار را نداشته اما اقدام به انجامش کرده و سرانجام هم جانش را از دست داده، می گوید خودکشی کرده است. عرف بیرونی در چنین مواردی می گوید:«طرف، با این کار دست به خودکشی زده»! هرچند در اینجا منظور خودکشی آگاهانه نیست اما تلقی بیرونی این است که این اقدام نوعی خودکشی است. با قدری تسامح، خودکشی سیاسی به این معنا در سیاست وجود دارد.
خیلی ها در سیاست کشته می شوند. منظورم کشته شدن فیزیکی نیست. مثلا وقتی یک حزب سیاسی از بین می رود، می بازد یا نابود می شود معنایش کشته شدن آنهاست. اینها مصداق خودکشی سیاسی نیست. به نظر من خودکشی سیاسی زمانی رخ می دهد که یک سیاستمدار یا رهبر یا گروه سیاسی تصمیمی بگیرد که مطابق با عرف عقلای آن جامعه یا گروه سیاسی نباشد. البته «عرف عقلا» یک شرط دارد؛ این عرف به معنای آن نیست که یک عده از اعضای این گروه سیاسی با همدیگر صحبت کنند بعد هم بگویند به فلان نتیجه رسیده اند. نه! این قابل قبول نیست. عرف عقلا حتی برای گروه های غیردموکراتیک هم باید دموکراتیک باشد. یعنی حتی راهزن ها هم که چیزی از اصول دموکراتیک نمی فهمند زمانی که در جمع خودشان بخواهند کاری انجام دهند به صورت دموکراتیک و بعد از شور و مشورت تصمیم می گیرند. بنابراین، گروه های سیاسی باید حداقل در درون خودشان، عرف عقلای جمع را به شکل دموکراتیک رعایت کنند. یعنی اگر کسی هم مخالف آن ایده، استراتژی یا برنامه است بتواند حرفش را بزند، دیگران هم بشوند، پاسخ بدهند و در نهایت هم به جمع بندی برسند. اگر این اتفاق بیفتد و اصول دموکراتیک رعایت شود حتی اگر بعدش هم این گروه نابود شود ما نمی توانیم خودکشی سیاسی را به چنین گروهی اطلاق کنیم، چون واقعا کسی آینده را نمی تواند پیش بینی کند. مثلا اتفاقی که در مورد صدام حسین و شکست او در برابر امریکا رخ داد نوعی خودکشی سیاسی بود؛ زیرا عرف عقلای سیاسیون عراقی و حتی عرف عمومی بر این بود که صدام از نبرد با امریکا پیروز بیرون نمی آید و نباید دست به چنین انتحابی بزند.

ارسال نظر

  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
6 + 6 =