شهردارِ انتخابی و خواست دیرین مهاباد/ دکتر یونس قربانی فر

شناسهٔ خبر: 57F9F201 -
سال ها، دهه ها و در یک نگاه بیش از یک سده از تجربه ی تاریخی مدرن سازی سیاسی، اداری و اجرایی ایران سپری می شود. بخشی از این تجربه ی تاریخی در ارتباط با مدرنیته ی شهری است.

 هاناخبر ، دکتر یونس قربانی فر؛ سال ها، دهه ها و در یک نگاه بیش از یک سده از تجربه ی تاریخی مدرن سازی سیاسی، اداری و اجرایی ایران سپری می شود. بخشی از این تجربه ی تاریخی در ارتباط با مدرنیته ی شهری است. مدرنیته ای که خواست انتقال شهرها از صورت و سیرت سنتی به فرم ها، قالب ها، شکل ها و شیوه های مدرن حیات شهری از آرمان های اصلی اش بوده است؛ همان خواست که "طهران"  را " تهران" ساخت یا "صحرای لم یزرع دوبی" را در طی پنجاه سال به "شهر رویایی دوبی" تبدیل نمود. اگر تجربه های جهانی و منطقه ای مدرن سازی شهری را به کنار نهیم و تنها تجربه ی ایران معاصر را مورد توجه قرار دهیم، با اغماض بسیار تنها تجربه ی چند کلان شهر را باید- آن هم با اما و اگر- مطابق با خواست مدرن سازی دانست. دیگر تجربه ها در کلیت خود شکست خورده اند و شاهد حی و حاضر این مدعا، همین سکونت گاه هایِ بحران زده، یعنی شهرهای ما، هستند. نگاهی به تجربه ی تاریخی مهاباد از این نظر آموزنده و قابل توجه است. شهری دارای مانده های پیشا تاریخی با قدمت 200 هزار سال و سکونت گاه فعلی اش با پیشینه ی 400 سال.
مهاباد تا پیش از پیدایی دولت مدرن، همچون دیگر شهرهای ایران مطابق با الگوها/ شیوه های سنتی اداره می شد. با پیدایی دولت مدرن به تدریج در این الگوها و شیوه ها تغییر و تحول راه یافت، ظاهرا شیوه ها و الگوهای جدید اداره ی شهری مبنای عمل قرار گرفت. اما منابع تاریخی به ما می گویند این شیوه ها و الگوها تنها در چند شهر عمده ی ایران، آن هم نیم بند، به کار بسته شدند، مهاباد، و بسیاری دیگر از شهرهای کردستان ایران، از مزایای اداره ی مدرنِ نیم بند برخوردار نشدند. این شهر در دوره ی پهلوی اول تنها به عنوان یک سکونت گاه خرد نگریسته می شد که می بایست تحت کنترل و اداره ی حکومت مرکزی باشد. از همین رو باید گفت تنها بهره ی مهاباد از دولت مدرن در این مقطع زمانی، قرار گرفتن هر چه بیشتر در سیستم متمرکز اداری بود. در این بین دولت پهلوی مسوولیت های حاکمیتی خود را مطلقا فراموش کرده بود. کافی است به سیمایِ ماتم بار مهاباد در عکس های تاریخی این مقطع بنگرید.
 در دوره¬ی پهلوی دوم، به ویژه پس از کودتای 28 مرداد سیاست ها و رویه ها کمی تغییر یافتند. دولت پهلوی در این مقطع تلاش کرد رویه ی بازسازی و یا نوسازی مهاباد را همچون برخی دیگر از شهرها در پیش گیرد. اما از همان ابتدا به دلیل ماهیت اقتدارگرایانه ی رژیم حاکم، کار اداره و نوسازیِ شهر را به یک نظامی اقتدارگرا سپردند و او هم نوسازی را به معنای تخریب، هر آنچه کهن است، می دانست. اما به جای آنچه از میان برد، تنها چند خیابان خشک و خالی را جایگزین ساخت. ورهرام زود رفت اما مدل ورهرامی اداره ی شهر تا هنگام انقلاب در مهاباد ماندنی شد. هر چند در طول دهه های 1340 و 1350 مهاباد  فربه تر از گذشته شد از لحاظ کالبدی و از جهت جمعیتی، اما الگوی خاصی برای توسعه دهی، مدرن سازی و اداره¬ی مدرن آن وجود نداشت. شهرداران این سال ها، چه خوش نام و چه بد نام در تاریخ، تنها به اداره ی امور جاری پرداختند، در واقع آنان را بیشتر همچون رئیس بلدیه می شناختند. اجمالا حکایت توسعه نیافتگی مهاباد در دوره ی پهلوی، همان داستان توسعه نیافتگی اغلب شهرهای ایران است؛ داستان شکست تجربه ی مدرنیته شهری. البته داستان در اینجا با چاشنی تند تبعیض قومی نوشته می شد.
پس از انقلاب، تاریخ، مهاباد را در مسیری دیگر قرار داد. بحران و سال های جنگ مجالی برای توسعه و اداره ی شهر فراهم نساخت. پس از جنگ  سیاستِ بازسازی، و آنچه در گفتار رسمی سازندگی خوانده می شد، می رفت که مجال لازم را برای مهاباد مهیا نماید، اما سیاست های دوگانه ی کارگزاران محلی و مرکزی، فقدان حضور مدیران کرد در ساختار اداری و اجرایی-  حتی در سطح شهرستان- و مشکلات بی شمار برنامه های توسعه ای و بسیاری دیگر از عوامل و زمینه ها، مهاباد دهه ی شصت را بدون کمترین تغییرات وارد دهه ی هفتاد نمود. گویی چرخ های تاریخ برای این شهر بدون حرکت مانده بودند. پس از انتخابات 1376 و در دوره¬ی مسوولیت اجرایی جناح اصلاح خواه، راه برای برخی تغییرات مثبت باز گردید. فرماندار کرد به مهاباد آمد، شورای شهر نیز شهردار کرد انتخاب نمود. به مانند دیگر شهرها. تصور می رفت نخبگان بومی در مهاباد دلسوزانه و مدبرانه راهی متفاوت در پیش خواهند گرفت. این تصور هم چندان بی ربط نبود. نخبگان منتخب مردم اداره ی بخشی از امور شهر را در اختیار گرفتند. شهردار انتخاب نمودند و بخشی مهم از اختیارات مربوط به توسعه ی شهری مهاباد را در دست داشتند.
اکنون زمینه ی مناسب برای تحقق مدرنیته ی شهری به تعویق افتاده فراهم بود. مجال آن بود که نخبگان در چارچوب همین اختیارات واگذار شده برنامه های کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدتی را برای مدرن سازی شهر طراحی و اجرا نمایند. وقتش رسیده بود که نخبگان بومی با نگاهی به پشت سر، با توجه به پیشینه و جایگاه تاریخی مهاباد و با عبرت آموزی از تجربه ی شکست خورده ی مدرن سازی بیش از این به بیراهه نروند و راهی نو برای توسعه¬ی مدرن مهاباد بگشایند. اکنون 18 سال از تجربه¬ی نهاد شورا در مهاباد سپری می شود؛ 18 سال بهره گیری از آن فرصت ساختاری فراهم آمده؛ 18 سال کار و اراده ی شوراها. آیا شوراها در مهاباد توانستند گره  این معضل تاریخی را باز نمایند؟ آیا توانستند به حداقل های توسعه ی مهاباد بپردازند؟ شاید پاسخ این سوال ها را بتوان در وضع کنونی یافت؛
راه بر توسعه ی مهاباد بسته شده است. این شهر متوسط به شدت گرفتار معضل ترافیک است. مهاباد با مشکل جدی کمبود فضای سبز روبروست. فضای سبز موجود نیز در معرض انواع تخریب ها و تدمیرهاست. فضاهای تفریحی و اماکن گذران فراغت توسعه ی قابل توجهی به خود ندیده اند. مناطق حاشیه ای مهاباد به شدت در حال توسعه هستند. مناطق حاشیه ای از کمترین امکانات خدماتی برخوردار هستند. آپارتمان سازی بی رویه و بی ضابطه راه بر تنفس شهر بسته و نازیبایش ساخته است. فرهنگ و دلبستگی های فرهنگی و هویتی مردم کاملا مورد غفلت قرار گرفته است. و... این ها و صدها مشکل دیگر دلالت بر یک واقعیت تلخ دارد؛ بسیاری از عملکردهای گذشته صحیح، مطلوب، اصولی، برنامه محور، پروژه مدار نبوده اند. اگر بودند از این تل انبوه مشکلات خبری نبود یا در حداقل قرار داشتند.- و جالب آن است مهاباد با وضع غیر قابل قبول فعلی اش از تجربه های موفق توسعه ی شهری، حداقل در غرب ایران، به حساب می آید و این هم بخشی از تلخی داستان مدرنیته¬ی شهری در ایران است-.
این فرازها بیانگر وضع گذشته و اکنون هستند. بیانگر یک مساله و معضل جدی. مشکلی که هنوز گریبانمان را سخت می فشارد. مساله¬ی اداره ی شهر؛ معضله ی ناکامی مدرن سازی شهر و  پیشبرد مدرنیته ی شهری. در برابر این معضل چه باید کرد؟ شورای منتخب پنجم با انتشار فراخوان، تا حدود زیادی نامتعارف، انتخاب شهردار سیگنالی منفی از عدم اراده ی جدی برای حل معضل دیرین موجود در اداره ی مدرن شهر ارسال کرد. و برخی خبرهای غیر رسمی نیز ارسال کننده ی همان سیگنال منفی بودند؛ مثل اصرار بر انتخاب کسی به عنوان شهردار که در همین انتخابات رای اعتماد مجدد از مردم نگرفته است. یا کسانی که نمادی از تجربه ی ناموفق در دوره ی سوم و چهارم بوده اند. یا اصرار بر انتخاب گزینه¬ی بومی که به هیچ وجه قابل توجیه نیست.
با این حال قبل از انتخاب گزینه¬ی نهایی باید به چند نکته توجه داشت: شهردار منتخب قرار است، بخشی مهم از مدیریت شهری مهاباد را بر عهده بگیرد. مهاباد کنونی شهری نورس نیست، سابقه ای نزدیک به چهار صد سال دارد و تا چند سال پیش مرکز اصلی جنوب استان به حساب می آمد. مهاباد شایسته¬ی آن است جایگاه تاریخی اش را بازیابد و تحقق این مهم، نیازمند اراده¬ی استوار است. شورای منتخب باید شهرداری انتخاب نماید که بینشی وسیع، چشم اندازی صحیح و کلان داشته باشد. کسی که نتواند برای معضلی چون ترافیک برنامه ای عملی ارائه دهد، چطور می تواند مدعی شهرداری مهاباد باشد؟ کسی که نتواند راهی عملی و موثر برای کاهش مصائب حاشیه نشینان داشته باشد، چگونه خواهد توانست شهرداری موفق باشد؟
منتخبان محترم شورا، گزینه ی انتخابی شما هر که باشد باید برنامه ای دقیق، واقع بینانه و عمل گرایانه داشته باشد. هر که باشد باید برای تک تک مشکلات موجود راهکار عملی، درست و قابل اجرا ارائه دهد. هر که باشد باید برای هر یک از برنامه ها و اقدامات خود اولویت بندی زمانی و یازه¬ی زمانی اجرایی داشته باشد. هر که باشد باید برای افکار عمومی متعهدانه و شفاف برنامه های خود را توضیح دهد. در نهایت شهردار مهاباد هر که باشد باید به آرمان های مدرنیته¬ی شهری پای بند باشد.

ارسال نظر

  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
6 + 5 =